• وبلاگ : نانوشته
  • يادداشت : 2005
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    روزنه اي به رنگ

    در شب ترديد من ،برگ نگاه

    مي روي با موج خاموشي كجا؟

    ريشه ام از هوشياري خورده آب :

    من كجا، خاك فراموشي كجا .

    دور بود از سبزه زار رنگ ها

    زورق بستر فراز موج خواب

    پرتويي آيينه را لبريز كرد :

    طرح من آلوده شد با آفتاب .

    اندهي خم شد فراز شط نور :

    چشم من در آب مي بيند مرا

    سايه ي ترسي به ره لغزيد و رفت

    جويباري خواب مي بيند مرا

    در نسيم لغزشي رفتم به راه

    راه ، نقش پاي من از ياد برد

    سرگذشت من به لب ها ره نيافت :

    ريگ باد آورده اي را باد برد .

    زنده ياد سهراب سپهري